عکس | همه چیز درباره عشق نامتعارف پریناز ایزدیار و هوتن شکیبا در یک فیلم سینمایی
تاریخ انتشار: ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۱۴۶۴۱
به گزارش همشهری آنلاین، در مسیر عشق نامتعارف ملاقات خصوصی آرام آرام نقاب از سیمای آدم هایی که برای دریدن یکدیگر کمین کردهاند برداشته میشود تا پروانه معصوم وارد بازی خطرناک عاشقانهای شود که پروژه سوختن اش را تسریع بخشیده و او را در سرازیری سقوط قرار می دهد. چرا که این عشق از نوع عشق فرهاد و شیرین نیست!
فیلمساز در سکانس های نخست تصاویر زیبا و خوش آب و رنگی از دشت زیبای مجاور خانه پروانه می دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما از آنجایی که پروانه ها همواره با آتش، رابطه ای مستقیم دارند و باید بسوزند و خاکستر شوند؛ در نتیجه خیلی زود آرامشش به هم می ریزد و به ضیافت عاشقانه ای دعوت می شود که عاقبتش حتی در نگاه ساده انگار دختران دبیرستانی هم در هاله ای از ابهام قرار دارد.
وقتی در همان اولین دیدار پروانه با فرهاد در زندان، دوربین با فرهاد تنها می ماند و پایین آمدن کرکره، پروانه را آن سوی دیوار جا میگذارد، عدم قطعیت و دو دلی را می توان در چشمهای فرهاد دید که بدون اینکه کوهی بکند و یا تونلی از زندان به بیرون بزند، دل دختری معصوم و زیبا را به چنگ آورده که تمام در و همسایه به درایتش ایمان داشتند.
در مسیر این عشق نامتعارف است که آرام آرام نقاب از سیمای آدم هایی که برای دریدن یکدیگر کمین کردهاند برداشته میشود تا پروانه معصوم به مسلخ برده شده و وارد بازی خطرناک عاشقانهای شود که پروژه سوختن اش را تسریع بخشیده و او را در سرازیری سقوط قرار می دهد چرا که این عشق از نوع عشق فرهاد و شیرین نیست!
در مسیر عشق نامتعارف «ملاقات خصوصی» آرام آرام نقاب از سیمای آدم هایی که برای دریدن یکدیگر کمین کردهاند برداشته میشود تا پروانه معصوم وارد بازی خطرناک عاشقانهای شود که پروژه سوختن اش را تسریع بخشیده و او را در سرازیری سقوط قرار می دهد.
پیش زمینه مفصلی که داستان از درایت و شعور پروانه برای سر و سامان دادن به خانواده از هم گسیخته اش، با پدری زندانی و برادری متواری به جرم دزدی هنگفت پول نقد از همسایه میدهد و تلاشش برای سرپا نگه داشتن عطاری از او چهره ای متفاوت میسازد.
با این اطلاعات دقیقی که فیلم از شخصیت پروانه ارائه کرده و افزون بر آن، به دلیل وجاهت منظرش، کاملا محتمل است که چشمان زیادی از جوانان محل به دنبالش بوده و عشق و ازدواجش را خواستار باشند.
افتادن در دام عشقی به آن میزان بی پایه و اصول از طریق چند تماس تلفنی به بهانه پیغام از طرف پدر محبوس و در نهایت دیداری در زندان با فردی مجرم کمی دور از منطق و باورپذیری است؛ اما از آنجایی که عشق کار عقل مادرزاد نیست، در نتیجه کمتر عشقی را می توان با معیارهای منطقی تجزیه و تحلیل کرده و به نتیجهای منطقی رسید و عشق پروانه به فرهاد هم از این جنس است.
نویسندگان در تعریف شخصیت فرهاد با تمام تلاشی که به عمل آورده اند نتوانستهاند آن را بصورت کامل باورپذیر کرده و به مخاطب عرضه کنند. اینکه جوانی خوش بر و رو و تحصیل کرده که مسلط به زبان انگلیسی ست و به صورت خصوصی تدریس زبان می کرده، از خانه یکی از شاگردانش عتیقه ای دو میلیاردی بدزدد و هفت سال تمام به دلیل عدم توانایی در جور کردن آن مبلغ در زندان بماند و برای زندانیان تدریس زبان بکند و وظیفه دلبری از دختران جوان را بر عهده گرفته و بعد از ازدواج آنها را وادار به آوردن مواد مخدر از طریق ملاقات های شرعی کند به این سادگی ها در باور مخاطب نمی گنجد.
اما نکته بارز فیلم تصویرسازی هولناک امید شمس از محیط زندگی پروانه و شرایط خانوادگی و فضای خاص و بی رحم زندان است که مشابه جنگلی ست که موجودات در همه حال در حال تنازع بقا هستند و می جنگند تا زنده بمانند و در تلاش برای نجات خود تمام اصول را زیر پا می گذارند. ایرج و پسرش (ایمان) چشم به پولهای همسایهشان (محرم) دارند و در فرصتی مناسب آن را سرقت میکنند. ایمان بی توجه به گیر افتادن پدرش، متواری شده و با دلارهای محرم مقادیر زیادی شیشه خریداری کرده و در عطاری خواهرش پنهان میکند و نه به سرنوشت پدرش توجهی دارد و نه به احتمال کشف مواد مخدر از مغازه خواهرش که می تواند او را تا پای چوبه دار ببرد.
از آن سو زندان مافیاهای خاص خود را دارد که سرکرده یکی از آنها کامران است و در ظاهر ارتباط خوبی با قادر که وظیفه تامین مواد زندان را از طریق زنش فریبا دارد برقرار کرده و از طریق او، فرهاد را هم جذب کرده تا مجموعه عریض و طویل پخش مواد در زندان را گسترش دهد.
پایان بندی فیلم به رغم راضی کردن تماشاگر و اصالت دادن به عشق، برای علاقه مندان سخت گیرتر سینما دلنشین و پذیرفتنی جلوه نمیکند و حکمی است که با فرض های پیشین داستان همخوانی چندانی ندارددر چنین فضای دهشتناک و بی رحمی پایان بندی فیلم به رغم راضی کردن تماشاگر و اصالت دادن به عشق، برای علاقه مندان سخت گیرتر سینما دلنشین و پذیرفتنی جلوه نمیکند و حکمی است که با فرض های پیشین داستان همخوانی چندانی ندارد.
فرهادی که معشوق خود را پای چوبه دار تنها گذاشته و تا لب مرز آمده و حتی قرار و مدارهایش را برای خروج از کشور گذاشته، قابل باور نیست که با یک جمله دوستت دارم نوشته شده بر شیشه ماشین، یاد عشق پروانه بیفتد و پشیمان شده و باز گردد و شریک جرم پروانه شود تا سالهای متمادی جفتشان در زندان بپوسند.
برخلاف شخصیت پردازی های خوب و روایت روان قصه که همواره توان غافلگیری مخاطب را داراست برخی ارجاعات فرامتنی، به دلیل عدم کاربرد آنچنانی در پیشبرد روایت، گل درشت جلوه کرده و تاثیر چندانی بر مخاطب نمی گذارند.
به عنوان مثال جایی که مادر پروانه ریشه تمام بزهکاریها و خشونتهای کلامی و رفتاری ایمان را به تعطیل شدن برنامه مردان آهنین ربط میدهد که شاید بخش زیادی از بینندگان سابقه ذهنی چندانی از آن برنامه و تاثیرش بر زندگی قبلی ایمان نداشته باشند.
در جای دیگری به ممنوعیت ورود دختران به ورزشگاه ها اشاره میشود و این که پروانه در کودکی با کوتاه کردن موی خود با لباس پسرانه وارد ورزشگاه شده است تا فرهاد مجیدی را از نزدیک ببیند و عاشق شدنش به شخصی به اسم فرهاد ارتباطی هرچند کمرنگ با همنامی اش با ستاره خوشتیپ دوران کودکی پروانه داشته باشد.
کارگردان در چینش بازیگران و بازی گیری از آنها عملکرد موفقی داشته و به جز ایمان (برادرش) بقیه توانسته اند از این آزمون سخت بیرون آمده مخاطب را تحت تاثیر قرار دهند.
پریناز ایزدیار که نقشی مشابه سمیه (ابد و یک روز) را به عهده داشت موفق شده از زاویهای دیگر دختر فداکار خانوادهایی فقیر را جوری بازسازی کند که کمتر نشانی از سمیه تقدیر گرای آن فیلم ببینیم و با عشق معصومانه اش رنگی دیگر به آن دختر رنج کشیده بخشد.
هوتن شکیبا که در سالهای اخیر انتخاب نخست کارگردان ها برای ایفای نقش عشاق جوان است اینجا کار سختتری دارد و در سکانس های نخست صرفاً با اتکا به صدای پرجذبه و شوخ و شنگی های خاص خودش از پروانه دلبری می کند. او وقتی توانست قلاب عشقش را در دل پروانه گیر دهد با سیمای جذابی که سبیلی هم به آن اضافه کرده، از خودش شخصیتی ارائه میدهد که جنتلمنی تحصیل کرده است و اشتباهی پشت میله ها جای گرفته. بنابراین مخاطب همواره در صحت رفتارهای عاشقانه اش تردید دارد.
پیام احمدینیا با نفوذ کلام و شخصیت کاریزماتیک (جذاب)، کامران بی رحمی آفریده و نادر فلاح علیرغم کلیشهای بودن نقش باز هم جذاب است و مخاطب را با خود همراه میکند.
سیاوش چراغی پور که همواره نقش آدم های متشخص را بازی می کرد ریسکش جواب داده و در نقش پدری زندانی پذیرفتنی است. ریما رامین فر هم با آن گریم مناسب توانسته زنی از طبقه پایین که برای رهایی از گذشته خود دست به هرکاری می زند را بباوراند.
کد خبر 756190 منبع: ایرنا برچسبها کارگردانان سینمای ایران خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران چهرههای مشهورمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: کارگردانان سینمای ایران خبر مهم بازیگران سینما و تلویزیون ایران سینمای ایران چهره های مشهور عشق نامتعارف عاشقانه ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۱۴۶۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تیم جدید فرهاد مجیدی مشخص شد؟
یکی از گزینههای داخلی باشگاه تراکتور برای انتخاب سرمربی فرهاد مجیدی بود که سرمربی سابق باشگاه تراکتور ضمن تشکر از مدیران این باشگاه پاسخ منفی داد.
به گزارش مشرق، تیم تراکتور بعد از جدایی خمس برای انتخاب سرمربی این بار به سراغ گزینههای داخلی رفت و در نهایت با گلمحمدی به توافق رسید که البته هنوز حضور یحیی در تیم تراکتور قطعی نشده است.
این مربی در تلاش برای رفع مشکلات شخصی خود است تا با حضور در تبریز بار دیگر سرمربیگری در لیگ برتر را از سر بگیرد. در حال حاضر هدایت تراکتور به صورت موقت به حمید مطهری سپرده شده است.
باشگاه تراکتور در تلاش برای انتخاب سرمربی مذاکراتی هم با فرهاد مجیدی داشت اما با پاسخ منفی این مربی مواجه شد.
چرا فرهاد مجیدی به پاسخ باشگاه تراکتور برای سرمربیگری نه گفت؟
پرس و جوی ما منجر به این نتیجه شد که فرهاد علاقهمند است مربیگریاش را در فوتبال امارات دنبال کند. او به دنبال حضور در یک تیم لیگ برتری دیگر از فوتبال امارات است و گفته میشود همه چیز اگر خوب پیش رود او در آیندهای نزدیک سرمربی شارجه خواهد شد.
زمزمههایی نیز مبنی بر حضور فرهاد مجیدی در تیم ملی امید امارات وجود داشت که این امر هنوز محقق نشده است.
منبع: خبر ورزشی